سه سال و ده ماه پیش آخرین دیدار ما بود! در این مدت هرچه تلاش کردم نشد دعوتم نکرد! دعوت نشدم ! اما.... فردا منم زائرم
توو دل یه مزرعه یه کلاغ روسیاه هوایی شده بره پا بوس امام رضا اما هی فکر می کنه اونجا جای کفترا ست ، آخه من کجا برم ، یه کلاغ که رو سیا ست من که توی سیاهی ها از همه رو سیاه ترم ، میون اون کبوترات با چه رویی بپرم توو همین فکرا بودش کلاغ عاشقمون یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون که یهو صدای گفت تو نترسو راهی شو ، به سیاهی فکر نکن، تو یه زائری برو من که توی سیاهی ها از همه رو سیاه ترم ، میون اون کبوترات با چه رویی بپرم |