زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

زهیر

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی

از کجا باید شروع کرد ؟

۱- روبروی جام جم یک صندوق صدقات رو مثل درخت کاشته بودن تو باغچه پیاده رو  دورشم با شمشاد و میله استتار کرده بودن!!

صندوق صدقات بالای شهرم با پایین شهر فرق داره عین آدماشون ...

 

۲- وقتی آخرین قدم ها رو برای رسیدن بهت برمی داشتم انجیرهای له شده پیاده رو توجهم رو جلب کرد که زیر پای عابرانی مثل من و تو دیگه قابل شناسایی نبودن.

نکنه تو هم کاری کنی که من زیر پای عابری مثل تو قابل شناسایی نباشم ...

 

۳- دچار بحران فزونی منابع شدم! در وسط کلی منبع غرقم ولی نمی دونم

از کجا باید شروع کرد؟؟

 

۴- شمارنده بازهم از صفر می شمارد ...

نظرات 5 + ارسال نظر
فانی 26 شهریور 1386 ساعت 09:22 ب.ظ

یه سوال فنی داشتم.شما که از تهران پا شدی اومدی ساریُ دانشگاه غیر انتفائی روزبهان چرا نرفتی دانشگاه آزاد؟؟؟!!!!
البته من از بر و بکس کامپیوتر روزبهانم!!!!

[ بدون نام ] 26 شهریور 1386 ساعت 11:42 ب.ظ

به همون دلیلی که شما اونجایین + ۱۰۰۳ دلیل دیگه ! لازم همه رو بیان کنممم؟؟؟

فانی 28 شهریور 1386 ساعت 03:34 ب.ظ

من اومدم اینجا،چون شهر خودمه،بی زحمت بقیه اش رو هم بیان کنید.
با تشکر قبلی!

[ بدون نام ] 28 شهریور 1386 ساعت 05:12 ب.ظ

مطمئنین ؟؟؟ اینطوری که من میدونم شما تهرانی هستین !!!!

فانی 29 شهریور 1386 ساعت 06:50 ب.ظ

اشتباه می کنید!!! من ساروی هستم!ساری ! شما جواب سوال رو نمی تونید بدید،چرا متهم می کنید!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد